*پارت حدف شده
31
یونگی:چی تصادف
&: بله
یونگی: کدوم بیمارستان
&:ـ(.....)
یونگی: الان میام
یک ساعت بعد
&: خانم خوب هستید؟
ا/ت: اره خوبم
یونگی: ا/ت ا/ت
&: من بیرون منتظرم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی؟
یونگی: خوبی؟
ا/ت: اره
بهم نزدیک شد و بغلم کرد
یونگی: خیلی نگرانت بودم خوبی؟
ا/ت: اره چیزی نشده فقط یکم صورتم زخم شده ببینمت چشمات پر از اشک شده چیزی نشده دارم میگم خوبم اها نگران بچه ای؟
یونگی: نه نه اصلا یادم نبود من نگران خودت بودم
&: سلام
یونگی: سلام
&:من باهاتون تماس گرفتم
یونگی: چرا وقتی رانندگی میکنید حواستون نیست؟
ا/ت: نه تقصیر راننده نبود یه برخورد کوچیک از پشت بود
یونگی: باشه ببخشید
&: من میتونم برم
یونگی: بفرمایید
ا/ت: یونگی
یونگی: جانم
ا/ت: خیلی میترسم
یونگی: دیگه نترس من کنارتمیونگی:چی تصادف
&: بله
یونگی: کدوم بیمارستان
&:ـ(.....)
یونگی: الان میام
یک ساعت بعد
&: خانم خوب هستید؟
ا/ت: اره خوبم
یونگی: ا/ت ا/ت
&: من بیرون منتظرم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی؟
یونگی: خوبی؟
ا/ت: اره
بهم نزدیک شد و بغلم کرد
یونگی: خیلی نگرانت بودم خوبی؟
ا/ت: اره چیزی نشده فقط یکم صورتم زخم شده ببینمت چشمات پر از اشک شده چیزی نشده دارم میگم خوبم اها نگران بچه ای؟
یونگی: نه نه اصلا یادم نبود من نگران خودت بودم
&: سلام
یونگی: سلام
&:من باهاتون تماس گرفتم
یونگی: چرا وقتی رانندگی میکنید حواستون نیست؟
ا/ت: نه تقصیر راننده نبود یه برخورد کوچیک از پشت بود
یونگی: باشه ببخشید
&: من میتونم برم
یونگی: بفرمایید
ا/ت: یونگی
یونگی: جانم
ا/ت: خیلی میترسم
یونگی: دیگه نترس من کنارتم برای چی میترسی
ا/ت: نمیدونم حالم خوب نیست میشه بریم خونه
یونگی: باشه بریم
دستمو گرفت و رفتیم
شب
یونگی
ا/ت خواب بود سونهو پیشم بود
سونهو: خیلی ترسیده بود؟
یونگی: خیلی
سونهو: تو الان میخوای چیکار کنی؟
یونگی: چیکار میتونم کنم
سونهو: منظورم انتقامه نمیخوای از خانوادش انتقام بگیری
یونگی: فعلا نه
سونهو: چرا؟
یونگی: نمیدونم نمیخوام ا/ت بفهمه
سونهو: باشه
ا/ت: یونگی
یونگی: عزیزم بیدار شدی!
ا/ت: سلام
سونهو: سلام
ا/ت: یومی کجاست؟
سونهو: خونه
ا/ت: بهش بگو بیاد دلم براش تنگ شده
سونهو: یه شب دیگه میاد
ا/ت: خب یه شب دیگه هم بهش بگو بیاد هم امشب هم بیاد
سونهو: چی؟
ا/ت: یعنی بهش بگو بیاد
سونهو: الان زنگ میزنم بهش
ا/ت: یونگی
یونگی: جانم
ا/ت: توت فرنگی داریم؟
یونگی:اره تو یخچال هست میخوای برات بیارم
ا/ت: نه خودم میرم
یونگی: باشه
سونهو: زن داداش گفت الان میاد
ا/ت: باشه
#فیک
#سناریو
*پارت حذف شده دوباره گذاشتم
یونگی:چی تصادف
&: بله
یونگی: کدوم بیمارستان
&:ـ(.....)
یونگی: الان میام
یک ساعت بعد
&: خانم خوب هستید؟
ا/ت: اره خوبم
یونگی: ا/ت ا/ت
&: من بیرون منتظرم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی؟
یونگی: خوبی؟
ا/ت: اره
بهم نزدیک شد و بغلم کرد
یونگی: خیلی نگرانت بودم خوبی؟
ا/ت: اره چیزی نشده فقط یکم صورتم زخم شده ببینمت چشمات پر از اشک شده چیزی نشده دارم میگم خوبم اها نگران بچه ای؟
یونگی: نه نه اصلا یادم نبود من نگران خودت بودم
&: سلام
یونگی: سلام
&:من باهاتون تماس گرفتم
یونگی: چرا وقتی رانندگی میکنید حواستون نیست؟
ا/ت: نه تقصیر راننده نبود یه برخورد کوچیک از پشت بود
یونگی: باشه ببخشید
&: من میتونم برم
یونگی: بفرمایید
ا/ت: یونگی
یونگی: جانم
ا/ت: خیلی میترسم
یونگی: دیگه نترس من کنارتمیونگی:چی تصادف
&: بله
یونگی: کدوم بیمارستان
&:ـ(.....)
یونگی: الان میام
یک ساعت بعد
&: خانم خوب هستید؟
ا/ت: اره خوبم
یونگی: ا/ت ا/ت
&: من بیرون منتظرم
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی؟
یونگی: خوبی؟
ا/ت: اره
بهم نزدیک شد و بغلم کرد
یونگی: خیلی نگرانت بودم خوبی؟
ا/ت: اره چیزی نشده فقط یکم صورتم زخم شده ببینمت چشمات پر از اشک شده چیزی نشده دارم میگم خوبم اها نگران بچه ای؟
یونگی: نه نه اصلا یادم نبود من نگران خودت بودم
&: سلام
یونگی: سلام
&:من باهاتون تماس گرفتم
یونگی: چرا وقتی رانندگی میکنید حواستون نیست؟
ا/ت: نه تقصیر راننده نبود یه برخورد کوچیک از پشت بود
یونگی: باشه ببخشید
&: من میتونم برم
یونگی: بفرمایید
ا/ت: یونگی
یونگی: جانم
ا/ت: خیلی میترسم
یونگی: دیگه نترس من کنارتم برای چی میترسی
ا/ت: نمیدونم حالم خوب نیست میشه بریم خونه
یونگی: باشه بریم
دستمو گرفت و رفتیم
شب
یونگی
ا/ت خواب بود سونهو پیشم بود
سونهو: خیلی ترسیده بود؟
یونگی: خیلی
سونهو: تو الان میخوای چیکار کنی؟
یونگی: چیکار میتونم کنم
سونهو: منظورم انتقامه نمیخوای از خانوادش انتقام بگیری
یونگی: فعلا نه
سونهو: چرا؟
یونگی: نمیدونم نمیخوام ا/ت بفهمه
سونهو: باشه
ا/ت: یونگی
یونگی: عزیزم بیدار شدی!
ا/ت: سلام
سونهو: سلام
ا/ت: یومی کجاست؟
سونهو: خونه
ا/ت: بهش بگو بیاد دلم براش تنگ شده
سونهو: یه شب دیگه میاد
ا/ت: خب یه شب دیگه هم بهش بگو بیاد هم امشب هم بیاد
سونهو: چی؟
ا/ت: یعنی بهش بگو بیاد
سونهو: الان زنگ میزنم بهش
ا/ت: یونگی
یونگی: جانم
ا/ت: توت فرنگی داریم؟
یونگی:اره تو یخچال هست میخوای برات بیارم
ا/ت: نه خودم میرم
یونگی: باشه
سونهو: زن داداش گفت الان میاد
ا/ت: باشه
#فیک
#سناریو
*پارت حذف شده دوباره گذاشتم
- ۲۷.۲k
- ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط